بی بیِ من

این وبلاگ حاصل مجموعه ای از تجربیات شخصی اینجانب از همنشینی با چند سالمند است که در سطح عموم و به زبان ساده ای نوشته شده است. باز هم تأکید می کنم که برای مشورت های پزشکی و راهنمایی های بیشتر از وجود پزشکان دلسوز باید بهره گرفت.

این تفکر اشتباه را می توان در اطرافیان و اقوام سالمندبه خوبی مشاهده کرد که به عنوان مثال می گویند وقتی عزیز مشاعرش را از دست داده یا متوجه هیچ چیز نمی شود و وقتی فرزندانش را  اصلاً نمی شناسد ما که دیگر مشخص است و چه فایده ای دارد که سراغ او برویم یا با او صحبت کنیم؟

همین تفکر اشتباه باعث تشدید افسردگی سالمند می شود. در صورتی که سالمند با مشکل آلزایمر مواجه است، همین ندیدن اقوام و مرور نشدن خاطرات سرعت  آلزایمر را تشدید می کند.

به فرض مثال که این عبارت کاملاً صحیح باشد شما حتی برای دلگرمی اطرافیان سالمند باید به سراغ سالمند بروید و مشوق دیگران باشید که پیش سالمند شما بیایند، هر چند آمدنشان باعث دردسر شود. این گونه دردسرها از مشکلات بعدی جلوگیری می کند.

هر چند که نباید غافل شد که همانگونه که وجود سالمند رحمت است، همان هایی که به دیدار سالمند می آیند هم رحمتند و عزیز هستند. گاهی اوقات  همین به دردسر افتادن شما عاملی است که از طرف اطرافیان بیان می شود که سراغ سالمند نیایند، در صورتی که این وظیفه شماست که به هر نحوی بیان کنید که از حضورشان استقبال می کنید.

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/14ساعت 11:27 عصر توسط leyla rabiee نظرات ( ) |

اختصاصی ویژه

طراح قالب

امکانات سایت