بی بیِ من

بی بی، از روزی که نتوانستی از بسترت برخیزی و آهسته آهسته همه قوایت از کار افتاده این قرآن عزیز هم ساکت و آرام در گوشه تاقچه نشسته است. قرآنی که ده ها سال هر روز با آن انس داشتی. صبح و ظهر و شب لابلای کارهایت آنرا می خواندی. قرآنی که آیاتش را همچون قطرات باران به درخت وجود خودت و ساقه و برگ و میوه هایت دادی. صفحات یاسین و تبارک و مریم و القارعه و عم که دیگر لهِ له شده از مرور چند صد باره تو.

بی جهت نبود که نوه ها سر اینکه این قرآن به که داده شود دعوا می کردند. افتخاری است این قرآن که همیشه مأنوسش بودی را از گوشه تاقچه بیرون بیاوریم و یاد تلاوت های شیرینت که هنوز در فضای خانه حس می شود را دوباره زنده کنیم.


نوشته شده در شنبه 90/7/16ساعت 10:1 عصر توسط leyla rabiee نظرات ( ) |

اختصاصی ویژه

طراح قالب

امکانات سایت